۳ مرداد ۱۳۸۸

خطابه ی تدفین


غافلان
هم سازند،

تنها توفان
کودکان ِ ناهمگون مي زايد.

هم ساز
سايه سانان اند،

محتاط
در مرزهای آفتاب.
در هياءت ِ زنده گان
مرده گان اند.

وينان
دل به درياافگنان اند،
به پایدارنده ی آتشها

زنده گاني
دوشادوش ِ مرگ
پيشاپيش ِ مرگ

هماره زنده از آن سپس که با مرگ

و همواره بدان نام
که زيسته بودند،

که تباهي
از درگاه ِ بلند ِ خاطره شان
شرم سار و سرافکنده مي گذرد.


کاشفان ِ چشمه
کاشفان ِ فروتن ِ شوکران


جوينده گان ِ شادی
در مِجْری آتش فشانها


شعبده بازان ِ لبخند
در شب کلاه ِ درد


با جاپايي ژرفتر از شادی
در گذرگاه ِ پرنده گان.


در برابر ِ تُندر مي ايستند
خانه را روشن مي کنند.
و مي ميرند.

احمد شاملو

هیچ نظری موجود نیست: